وبلاگ انگار خاصیت خلا (محله تخلیه!) ی ناله ها ، درد و ناراحتی ها و تمام دلتنگی ها را یک جا درون خودش دارد ! یعنی کافیست صفحه ی انتشار و ارسال مطلب جدید را باز کنم . غمباد ها و ناله هایم  عنان از کف داده سرازیر میشوند روی کیبورد و صفحه ی خالی . بعد به خودم می آیم . چهل و یکی دوبار از روی کلمات مبهم و آه و وای نشان میخوانم . حالم از چیزی که نوشته ام به هم میخورد . همه را پاک میکنم و گوشی و لب تاب را به کنج ترین قسمت خانه هول میدهم . دراز میکشم و باز به چیزی که نوشته بودم فکر میکنم . دوباره وسوسه ی نوشتنش به جانم می افتد ‌ولی خودکار را روی میز رها میکنم و روی تخت دراز میکشم . ااین بار خوابم برده . 
همیشه انگار که در اوج فرود بیایم ، اوج دلگرفتگی هایم منجر به خواب میشود! گاهی وبلاگ ها همان خوابگاهایمان هستند انگار  . !

جز خدا کیست که در سایه ی مهرش بخزیم؟

کار خیر دسته جمعیش خوبه :)

شاید نقطه ى شروعى برای ام اس!

ها ,روی ,میکنم ,ی ,هایم ,انگار ,دراز میکشم ,ها و ,صفحه ی ,که نوشته ,چیزی که

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

آموزشگاه کامپیوتر توس نوشته های اسماعیل نایب زاده طولابی امپراطور خواب ها روزگار نوشت‌های یک طلبه یک + 1 نمایندگی کانن football بانوی مهر 313 منتخب R&P