در یک جریان نامتناهی از رفت و برگشت به گذشته ها و آدم ها و اتفاقاتش

با حال و آدم ها و اتفاقاتش 

بین هجومی از 

سردرگمی ها

خواستن ها

و ایده آل پروری ها از منِ ده سال آینده ی خود 

عمیقا گیر افتاده ام !

لذا تقاضا دارم

یکی دکمه ی  استپ ذهن مرا با لگد خاموش کند .

جز خدا کیست که در سایه ی مهرش بخزیم؟

کار خیر دسته جمعیش خوبه :)

شاید نقطه ى شروعى برای ام اس!

ها ,آدم ,ی ,یکی ,تقاضا ,ام ,ها و ,آدم ها ,و آدم ,یکی دکمه ,دکمه ی

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تعمیر پکیج خانه امن خاطرات فروش لباس زنانه مزون نیلا در تهران سایت برترین رمان ها وبلاگ شخصی بختیاراسعدی چمنستان نسوز صنعت پارس یک جرعه لبخند zibablogB طراح